سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چشمها، پیش قراولان دلهایند . [امام علی علیه السلام]

 
 
داریوش مغرور - ستارگان دانش(ولی عصر ایمان شهر )

i سخنرانی امام

سه شنبه 91/11/10 ساعت 5:0 عصر

 

پیروزی وقتی است که دست اجانب از مملکت کوتاه شود

 

امام خمینی (ره) سرانجام 12 بهمن 57 در حالیکه احتمالات مختلفی درباره عدم اجازه فرود به هواپیمای حامل ایشان، بازداشت امام و همراهان توسط دولت موقت و حتی زدن هواپیما توسط ارتش وجود داشت، در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست .

 

رهبر کبیر انقلاب اسلامی در سخنان قرایی که یکی از پایه های اصلی نهضت و امیدبخشی به ملت بود در فرودگاه و سپس بهشت زهرا(س)، پیروزی اصلی ملت را هنگامی دانستند که دست اجانب از این مملکت کوتاه شود.

 

در ادامه متن کامل بیانات امام راحل در فرودگاه و بهشت زهرا(س) به همراه فایل صوتی و تصویری به نقل از سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی آمده است:

 

بیانات امام خمینی در فرودگاه مهرآباد

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر می کنم. عواطف ملت ایران به دوش من بارگرانی است که نمی توانم جبران کنم. من از طبقه روحانیون که در این قضایای گذشته جانفشانی کردند، تحمل زحمات کردند، از طبقه دانشجویان که در این مسائل مصائب دیدند، از طبقه بازرگانان و کسبه که در زحمت واقع شدند، از جوانان بازار و دانشگاه و مدارس علمی که در این مسائل خون دادند، از اساتید دانشگاه، از دادگستری، قضات دادگستری، وکلای دادگستری از همه طبقات، از کارمندان، از کارگران، از دهقانان، از همه طبقات ملت تشکر می کنم. آن زحمت های فوق العاده شماست که با وحدت کلمه پیروز شدید، البته در قدم اول.

 

پیروزی شما یک قدم است الان و آن اینکه خائن اصلی را که محمدرضا نام دارد، از صحنه کنار زده اید. گرچه گفته می شود که در خارج از کشور به دست و پا افتاده است و حالا که ارباب ها هم دست رد بر سینه او زده اند و او را راه نمی دهند حالا متوسل شده به بعضی هم جنس های خودش شاید بتواند باز راهی پیدا کند و این یک خیال خامی است که بعد از پنجاه سال خیانتهای این سلسله و بعد از سی و چند سال جنایات و خیانات این شخص خائن به این مملکت که مملکت ما را به عقب راند، مملکت ما را فرهنگش را فرهنگ استثماری کرد، زراعتش را به باد فنا داد، خزائنش را به باد فنا داد، مملکت را ویران کرد، جندی او و ارتش او را تابع ارتش غیر کرد، تابع مستشاران غیر کرد و اینها تاسفاتی است که ما داریم و ملت ما دارند. ما پیروزی مان وقتی است که دست این اجانب از مملکت مان کوتاه شود و تمام ریشه های رژیم سلطنتی از این مرز و بوم بیرون برود و همه رانده بشوند و این کارها و چیزهائی که اخیرا واقع می شود و دست و پا می زنند عمال اجانب که یا شاه را برگردانند یعنی شاه سابق و یا رژیم دیگری و یا رژیم سلطنتی را حفظ کنند، این مطلب را باید بدانند که گذشته است مطلب و اینطور مسائل را که شما پیش می آورید دست و پایی بیش نیست و اگر چنانچه تسلیم ملت نشوید، ملت، شما را به جای خودش می نشاند.

 

ما باید از همه طبقات ملت تشکر کنیم که این پیروزی تا اینجا به واسطه وحدت کلمه بوده است، وحدت کلمه مسلمین، همه، وحدت کلمه اقلیت مذهبی با مسلمین، وحدت دانشگاه و مدرسه علمی، وحدت طبقه روحانی و جناح سیاسی. باید ما همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمز پیروزی است و این رمز پیروزی را از دست ندهیم و خدای نخواسته شیاطین بین صفوف شما تفرقه نیندازند. من از همه شما تشکر می کنم و از خدای تبارک و تعالی سلامت و عزت همه شما را طالب و از خدای تبارک و تعالی قطع دست اجانب و ایادی بسته به آنها را خواهان هستم.

 

متن کامل بیانات امام خمینی در بهشت زهرا(س(

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ما در این مدت مصیبت ها دیده ایم، مصیبت های بسیار بزرگ و بعضی پیروزها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بوده، مصیبت های زن های جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفل های پدر از دست داده.

 

من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده اند می افتد، سنگینی در دوشم پیدا می شود که نمی توانم تاب بیاورم. من نمی توانم از عهده این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم، من نمی توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد، خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید.

 

من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض می کنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض می کنم. من به جوان هائی که پدرانشان را در این مدت از دست داده اند تسلیت عرض می کنم.

 

خوب، ما حساب بکنیم که این مصیبت ها برای چه به این ملت وارد شد، مگر این ملت چه می گفت و چه می گوید که از آنوقتی که صدای ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اینها ادامه دارد. ملت ما چه می گفتند که مستحق این عقوبات شدند ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایه گذاری شد برخلاف قوانین بود. آنهائی که در سن من هستند، می دانند و دیده اند که مجلس موسسان که تاسیس شد، با سرنیزه تاسیس شد، ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس موسسان، مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس کردند و با زور، وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضاشاه رای سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود، بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است. برای اینکه ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای داند که یک نفری سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل است؛ لکن اگر چنانچه یک ملتی رای دادند (ولو تمامشان) به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین می کند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ما در زمان سابق، فرض بفرمائید که زمان اول قاجاریه نبودیم، اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم ما فرض کنیم که رای مثبت دادند، اما رای مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و آن سلاطینی که بعدها می آیند.

 

در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هیچ یک از ما زمان آقامحمدخان را ادراک نکرده، آن اجداد ما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال پیش از این، صدوپنجاه سال پیش از این، یک ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند. ما فرض می کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تاسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم تاسیس کردند و این اسباب این می شود که - بر فرض اینکه این امر باطل، صحیح باشد- فقط رضاخان سلطان باشد، آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الان بیشتر شان، بلکه الا بعض قلیلی از آنها ادارک آنوقت را نکرده اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؛ بنابر این سلطنت محمدرضا اولا که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تاسیس شده بود مجلس، غیر قانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیر قانونی است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست.

 

علاوه بر این، این سلطنتی که در آنوقت درست کرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض کنیم که صحیح بوده است، این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد، در این زمان می گوید که ما نمی خواهیم این سلطان را. وقتی که اینها رای دادند به اینکه ما سلطنت رضاشاه را، سلطنت محمدرضاشاه را، رژیم سلطنتی را نمی خواهیم، سرنوشت اینها با خودشان است. این هم یک راه است از برای اینکه سلطنت او باطل است.

 

حالا می آئیم سراغ دولت هائی که ناشی شده از سلطنت محمدرضا و مجلس هائی که ما داریم. در تمام طول مشروطیت الا بعضی از زمان ها آن هم نسبت به بعض از وکلا، مردم دخالت نداشتند در تعیین وکلا. شما الان اطلاع دارید که در این مجلسی که حالا هست، چه مجلس شورا و چه مجلس سنا و شما ملت ایران هستید، شما ملتی هستید که در تهران سکنی دارید، من از شما مردم تهران سوال می کنم که آیا این وکلائی که در مجلس هستند، چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا شما اطلاع داشتید که اینها را خودتان تعیین کنید اکثر این مردم می شناسند این افرادی را که به عنوان مجلس و به عنوان وکیل مجلس سنا یا مجلس شورا در مجلس هستند یا این هم با زور تعیین شده بدون اطلاع مردم. مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس، مجلس غیرقانونی است. بنابر این اینهائی که در مجلس نشسته اند و مال ملت را گرفته اند به عنوان اینکه حقوق هر فرض کنید که وکیلی اینقدر است، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند. آنهائی هم که در مجلس سنا هستند، آن ها هم حق نداشتند و ضامن هستند. و اما دولتی که ناشی می شود از یک شاهی که خودش و پدرش غیر قانونی است، خودش علاوه بر او غیرقانونی است، وکلائی که تعیین کرده است غیرقانونی است، دولتی که از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشا بشود، این دولت غیرقانونی است.

 

این ملت حرفی را که داشتند در زمان محمدرضاخان می گفتند که این سلطنت را ما نمی خواهیم و سرنوشت ما با خود ماست. در حالا هم می گویند که ما این وکلا را غیرقانونی می دانیم، این مجلس سنا را غیرقانونی می دانیم، این دولت را غیرقانونی می دانیم. آیا کسی که خودش از ناحیه مجلس، از ناحیه مجلس سنا، از ناحیه شاه منصوب است و همه آنها غیر قانونی هستند، می شود که قانونی باشد ما می گوئیم که شما غیر قانونی هستید باید بروید. ما اعلام می کنیم که دولتی که به اسم دولت قانونی خودش را معرفی می کند، حتی خودش قبول ندارد که قانونی است، خودش تا چند سال پیش از این، تا آنوقتی که دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت که غیرقانونی است، حالا چه شده است که می گوید من قانونی هستم این مجلس غیرقانونی است، از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است، ما دستشان را می دهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه اش، در حوزه انتخابیه اش از مردم سوال می کنیم که این آقا آیا وکیل شما هست، شما او را تعیین کردید حتما بدانید که جواب آنها نفی است. بنابر این آیا یک ملتی که فریاد می کند که ما این دولت مان، این شاه مان، این مجلس مان برخلاف قوانین است و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشت مان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند، در تهران، یک قبرستان هم در جاهای دیگر؟

 

من باید عرض کنم که محمد رضای پهلوی، این خائن خبیث برای ما رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد، قبرستان های ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است که اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سال های طولانی با همت همه مردم، نه یک دولت این کار را می تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می توانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی توانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید، به اسم اینکه ما می خواهیم زراعت را، دهقان ها را دهقان کنیم، تا حالا رعیت بودند و ما می خواهیم حالا دهقانشان کنیم، اصلاحات ارضی درست کردند، اصلاحات ارضی شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که بکلی دهقانی از بین رفت، بکلی زراعت ما از بین رفت و الان شما در همه چیز محتاجید به خارج؛ یعنی محمدرضا این کار را کرد تا بازار درست کند از برای آمریکا و ما محتاج به او باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را، تخم مرغ از او بیاوریم یا از اسرائیل که دست نشانده آمریکاست بیاوریم.

 

بنابراین کارهائی که این آدم کرده به عنوان اصلاح، این کارها خودش افساد بوده است. قضیه اصلاحات ارضی یک لطمه ای بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم مگر همه ملت دست به هم بدهند و کمک کنند تا سال بگذرد و جبران بشود این معنا. فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است، فرهنگ ما را این عقب نگه داشته به طوری که جوان های ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تام و تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند آن هم با این مصیبت ها، آن هم با این چیزها، باید بروند در خارج تحصیل بکنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم لکن چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نکرده، رشد انسانی ندارد، تمام انسان ها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم.

 

این آدم به واسطه نوکری که داشته، مراکز فحشا درست کرده، تلویزیونش مرکز فحشاست، رادیویش بسیاریش فحشاست، مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد، مراکز فحشاست، اینها دست به دست هم دادند. در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتابفروشی است، مراکز فساد دیگر الی ماشاءالله است. برای چه سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد، با مراتب تجدد مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصا در ایران، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می دانید که جوان های ما را اینها به تباهی کشیده اند و همین طور سایر این جاها. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت کرده اند به مملکت ما.

 

و اما نفت ما، تمام نفت ما را به غیر دادند، به آمریکا و غیر از آمریکا دادند، آنی که به آمریکا دادند عوض چه گرفتند عوض، اسلحه برای پایگاه درست کردن برای آقای آمریکا. ما، هم نفت دادیم و هم پایگاه برای آنها درست کردیم. آمریکا با این حیله که این مرد هم دخالت داشت، با این حیله نفت را از ما برد و برای خودش در عوض پایگاه درست کرد یعنی اسلحه آورده اینجا که ارتش ما نمی تواند این اسلحه را استعمال بکند، باید مستشارهای آنها باشند، باید کارشناس های آنها باشند. این هم از ناحیه نفت که این نفت ما را اگر چند سال دیگر خدای نخواسته این عمر پیدا کرده بود، عمر سلطنتی پیدا کرده بود، مخازن نفت ما را تمام کرده بود، زراعت مان را هم که تمام کرده، این ملت بکلی ساقط شده بود و باید عملگی کند برای اغیار. ما که فریاد می کنیم از دست این، برای این است. خون های جوان های ما برای این جهات ریخته شده، برای اینکه آزادی می خواهیم ما. ما پنجاه سال است که در اختناق بسر بردیم، نه مطبوعات داشتیم، نه رادیوی صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم، نه خطیب توانست حرف بزند، نه اهل منبر می توانستند حرف بزنند، نه امام جماعت می توانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد، نه هیچ یک از اقشار ملت کارشان را می توانستند ادامه بدهند و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود و الا هم باز نیمه حشاشه او که باقی است، نیمه حشاشه این اختناقی هم باقی است. ما می گوئیم که خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم، تمام اینها غیر قانونی است و اگر ادامه به این بدهند اینها مجرمند و باید محاکمه بشوند و ما آنها را محاکمه می کنیم

 

من دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم، من دولت تعیین می کنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم، من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد (تکبیر حضار) این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط آمریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی بکنید، انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید. یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگوئید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که می آورند توی خیابان ها، از خودشان هست این اشرار، فریاد هم می کنند، از این حرف ها هم می زنند لکن ملت این است، این ملت است (اشاره به حضار). می گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمی شود. خوب واضح است این، یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیرقانونی باید برود، تو غیرقانونی هستی، دولتی که ما می گوئیم، دولتی است که متکی به آرای ملت است، متکی به حکم خداست، تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را. باید سرجایش بنشیند این آدم و یا اینکه به امر آمریکا و اینها وادار کند یک دسته ای از اشرار را این ملت را قتل عام کند.

 

ما تا هستیم نمی گذاریم اینها سلطه پیدا کنند، ما نمی گذاریم دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلم های سابق، ما نخواهیم گذشت که محمدرضا برگردد، اینها می خواهند او را برگردانند، بیدار باشید. ای مردم! بیدار باشید، نقشه دارند می کشند، ستاد درست کرده مردیکه در آن جائی که هست، روابط دارند درست می کنند، می خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به کام آمریکا برود. ما نخواهیم گذاشت، تا جان داریم نخواهیم گذاشت و من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را خواستار هستم و من عرض می کنم بر همه ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آنوقتی که اینها ساقط بشوند و ما به واسطه آرای مردم، مجلس سنا درست بکنیم و دولت اول را، دولت دائمی را (مقصود من از مجلس سنا مجلس موسسان بود، نه مجلس سنا. مجلس سنا اصلش یک حرف مزخرفی است، همیشه بوده.) تعیین بکنیم.

 

و من باید یک نصحیت به ارتش بکنم و یک تشکر از یکی از ارکان ارتش، یک قشرهائی از ارتش. اما آن نصحیتی که می کنم این است که ما می خواهیم که شما مستقل باشید، ماها داریم زحمت می کشیم، ماها خون دادیم، ماها جوان دادیم، ماها حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، می خواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد! شما نمی خواهید شما نمی خواهید مستقل باشید

 

آقای سرلشکر! شما نمی خواهید مستقل باشید، شما می خواهید نوکر باشید من به شما نصحیت می کنم که بیائید در آغوش ملت، همان که ملت می گوید بگوئید، ما باید مستقل باشیم، ملت می گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای آمریکا و اجنبی باشد، شما هم بیائید، ما برای خاطر شما این حرف را می زنیم، شما هم بیائید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگوئید (ما می خواهیم مستقل باشیم، ما نمی خواهیم این مستشارها باشند.) ما که این حرف را می زنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان خون جوان های ما را بریزید که چرا می گوئید من باید مستقل باشم ما می خواهیم تو آقا باشی

 

و اما تشکر می کنم از این قشرهائی که متصل شدند به ملت، اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را، آبروی ملت شان را اینها حفظ کردند. این درجه دارها، همافرها، افسرهای نیروی هوائی، اینها همه مورد تشکر و تمجید ما هستند و همین طور آنهائی که در اصفهان و در همدان و در سایر جاها، اینها تکلیف شرعی، ملی، کشوری خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتیبانی از نهضت اسلامی ملت را کردند ما از آنها تشکر می کنیم و به اینهائی که متصل نشدند می گوئیم که متصل بشوید به اینها، اسلام برای شما بهتر از کفر است، ملت برای شما بهتر از اجنبی است. ما برای شما می گوئیم این مطلب را، شما هم برای خودتان این کار را بکنید، رها بکنید این را، خیال نکنید که اگر رها کردید ما می آئیم شما را به دار می زنیم. این چیزهائی است که شماها یا کسان دیگر درست کرده اند والا این همافرها و این درجه دارها و این افسرها که آمدند و متصل شدند، ما با کمال عزت و سعادت آنها را حفظ می کنیم و ما می خواهیم که مملکت، مملکت قوی باشد، ما می خواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد، ما نمی خواهیم نظام را به هم بزنیم، ما می خواهیم نظام محفوظ باشد لکن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت، نه نظامی که دیگران سرپرستی اش را بکنند

 

و دیگران فرمان به آن بدهند.

 

والسلام علیکم ورحمت الله وبرکاته


نوشته شده توسط: داریوش مغرور

نوشته های دیگران ()

i برای پرورش خلاقیت کودکان چه کنیم

جمعه 91/10/29 ساعت 7:0 عصر

 

برای پرورش خلاقیت کودکان چه کنیم؟ 

خلاقیت ، شکل کنترل شده یا محدود شده ای از تخیل است . خلاقیت ها ی افراد نه تنها برای زیبایی ظاهری ، بلکه به خاطر نتایج نهایی که در بر دارد  به کار برده میشود . این نتیجه نهایی معمولاً شکلی به خود می گیرد که دیگران نیز می توانند آن را ببینند . خلاقیت ممکن است خلق یک نقاشی ، یک لباس ، یک قطعه کوچک موسیقی یا پختن یک غذای جدید باشد . به واسطه خلاقیت ، شخص می تواند به پیشرفتهای انسانی خود بیافزاید ، همچنین افرادی که دارای قوه تخیل زیادی هستند نسبت به کسانی که فاقد خلاقیت هستند ، معمولاً به پیشرفتهای بیشتری در زندگی نائل می شوند . خلاقیت حتی در سنین کودکی نیز خود را نشان می دهد.

خلاقیت حتی در سن کودکی نیز خود را نشان می دهد . اغلب خانواده ها شاید با این نوع پدیده ها در رفتار ،کردار و گفتار کودکان خود مواجه شوند . برخی از آنان یا بی توجه هستند و یا کم توجه ؛ با این حال آن دسته از والدین که به کوچکترین رفتارهای کودکان خود توجه دارند ، می توانند با به کارگیری توصیه های 12 گانه پرورش خلاقیت ، کودکان خود را به مرحله خود شکوفایی سوق دهند ،البته به کار گیری این روش آنچنان هم ساده نیست . داشتن صبر و حوصله از یک سو و نکته سنجی دررفتار کودکان می تواند آینده درخشانی را برای کودک شما رقم بزند .

شیوه افزایش خلاقیت در کودکان

*  برای ایجاد سؤالات تازه در ذهن کودکتان ، او را راهنمایی کنید . آموزش به کودک باید طوری باشد که او را به طرف پرسشهای تازه هدایت کند . معلم باید هنگام جواب دادن به سؤالات کودک ، او را به سمت مهارتهای جدید سوق دهد و از به کار بردن کلماتی مانند بله،خیر،هرگز و امثال آن دوری کند . این نوع جوابها نمی تواند ارتباط کاملی بین سؤالات کودک و معلومات قبلی او برقرار کند.

* حسن کنجکاوی در کودکان را پرورش دهید . برای این امر، هیچ چیز مثل پاسخهای صحیح و مناسب به پرسشهای او موثر نیست . سؤال ، در واقع انعکاس از ذهن تشنه ای است که می خواهد با دریافت جواب از فردی که بهتر از او می داند خود را سیراب کند ، اگر چه احتیاج ، باید فوراً برآورده شود اما کمی مکث بین سؤال و جواب ، غالباً می تواند افکار و ایده ای مفید جهت مباحثه و گفتگو به بار آورد .

* والدین و مربیان ، نه تنها باید درباره امور مربوط به کودک ، بلکه درباره امور خانه و مدرسه نیز از او نظر خواهی کنند و عقاید او را مانند عقاید بزرگسالان در حضور خود ، به بحث و گفتگو بگذارند .

* به عقاید جدید و تازه کودکتان احترام بگذارید . کودکانی که به نوعی خلاقیت آنها برانگیخته شده ، روابط و مفاهیم را درک می کنند . لذا والدین و مربیان آنها ممکن است به آنها توجه نداشته باشند و حتی گاهی او عقاید خود را چنان مطرح کند که بزرگسالان قادر به ارزشیابی وجایگزینی آنها نباشند ، تشویق کودکان به ابرازعقاید جدید ، می تواند در رشد خلاقیت آنها موثر واقع شود .

* از مراقبتها و دخالتهای بیش از حد در زندگی کودکان اجتناب کنید . یکی از ویژگیهای انسان خلاق این است که تواناییش را خودش به کارمی اندازد . وظیفه والدین و مربیان این است که این قابلیت را در او زنده نگاه دارند و به کودکان اجازه دهند بعضی اوقات مطابق سلیقه خود اشیاء را کشف کنند . مراقبتها و دخالتهای زیاد از حد بزرگسالان در زندگی و رفتارهای کودکان ، قابلیت یادگیری مبتکرانه آنها را تضعیف می کند .

* از کودکان بخواهید که اشیاء و امور نیمه تمام را تکمیل کنند ؛ از کودکان تقاضا کنید تا جملات نا تمام و داستانهای نا کامل ، تصاویر و نقاشی های نیمه تمام و حتی اشیاء ناقص را کامل نمایند . برای اواسباب بازی هایی بخرید که خودش بتواند آنها را به یکدیگر متصل کند و با آنها مدلهای مختلف خلق کند .

* اجازه دهید اشیا را از نزدیک لمس کنند. علاوه بر مشاهده اشیا لازم است کودک آنها را لمس نماید ، زیرا مشاهده شیء به تنهای کنجکاوی کودک را ارضا نمی کند ، کودکانی که از لمس کردن اشیا محروم می شوند توانایی لازم جهت کشف و اختراع را از دست می دهند . مشاهده همراه با لمس اشیا ، آنها را در بازی های خیالی ، اختراعات و پاسخ گویی به آزمونهای خلاقیت یاری می دهد . به کودکان اجازه دهید وسایل بی خطر خانه را لمس نمایند . خصوصا کودکان بیرون کشیدن وسایل آشپزخانه از داخل کابینتها و بازی با کاسه و قابلمه و بشقابها را بسیار دوست دارند  .

* برای کودکان همیشه یک مارک خاص آدامس ، بستنی یا چیزهای مورد علاقه را نخرید. کودکان را تشویق کنید در خرید خوراکی و پوشاک ، مدل های مختلفی را امتحان کنند و از خرید کالاهای تکراری و یکسان اجتناب کنید .

* کودک را همیشه از یک مسیر خاص به خانه نبرید . زمانی که با او بیرون می روید ، هنگام برگشتن به خانه به او توضیح دهید که  می خواهید از یک راه جدید به خانه بروید. او از این طریق در می یابد برای رسیدن به یک هدف راه های مختلفی وجود دارد .

* در مورد کاربردهای مختلف یک وسیله خاص از کودکان سؤال کنید . کاربرد ابزارها و وسایل مختلفی که را در خانه دارید ، برای کودک شرح دهید و از او بپرسید: به نظر تو این وسیله چه کاربردهای دیگری می تواند داشته باشد . به این طریق شما ذهن کودک را مستعد می کنید .

* از مکان های جدید دیدن کنید . همراه با کودک به نمایشگاهها و موزه های مختلف و طبیعت زیبا بروید ، اجازه دهید او از نزدیک مکان های گوناگون را شناسایی کند .

* به اتاق او کاغذ های سفید بچسبانید . حدود یک متر از اتاق کودکتان را از سطح زمین به طرف بالا به طور سراسری و افقی کاغذ سفید بچسبانید و به او بگویید هر طور که دوست دارد روی آنها نقاشی و طراحی کند . در تزیین اتاق او از سلیقه اش استفاده نمایید . به او یاد دهید که هر چند روز یک بار محل وسایلش را در اتاق تغییر دهد تا به این وسیله زمینه خلاقیت در او پرورش یابد.

منبع: تبیان


نوشته شده توسط: داریوش مغرور

نوشته های دیگران ()

i چگونگی رشد و پرورش خلاقیت و ابتکار عمل در دانش آموزان

چهارشنبه 91/10/27 ساعت 5:0 عصر

 

چگونگی رشد و پرورش خلاقیت و ابتکار عمل در دانش آموزان

یکی از مسائل که از دیرباز ذهن اندیشمندان، روان شناسان و دانشمندان علوم انسانی به خود مشغول کرده است چگونگی رشد و پرورش خلاقیت و ابتکار عمل در دانش آموزان و نوجوانان است. اصولا یکی از شاخصه های رشد و ارتقای علمی در هر کشوری شکوفایی و تجلی خلا قیت و ابتکار عمل به عنوان زیرساخت آن جامعه می باشد. جوامعی که بتواند خلاقیت نسل جوان را احیا و شکوفا سازد، از این میزان قابل توجه توسعه، رشد و شکوفایی علمی برخوردار خواهد شد و بالعکس به هر میزان که خلاقیت، پرورش و تعالی نیابد، رکود علمی- صنعتی و فرهنگی را باید برای آن جامعه انتظار داشت . در این مقاله که به قلمی روان به رشته تحریر درآمده است، روش های کاربردی پرورش خلاقیت در دانش آموزان تبیین شده است و برای این که به نتایج کاربردی و عملی دست یابیم، راهکارها با شماره گذاری از یکدیگر تفکیک شده اند.
? روش های کاربردی پرورش خلاقیت در دانش آموزان
1) تقویت حس اعتمادبه نفس و خودباوری در دانش آموزان
یکی از شاخصه های اساسی تفکر خلاق، خودباوری و اعتمادبه نفس می باشد. اصولا ایده های مثبت و ایمان به توانایی های فردی شرط اول موفقیت و پیروزی می باشد. عدم پذیرش خود و استعدادهای نهایی باعث دلسردی، یاس و ناتوانی می گردد. بنابراین تاکید بر اندیشه های مثبت و پذیرفتن خود و دوری از ناامیدی و ناتوانی قدم اول بروز اندیشه خلاق در دانش آموزان می باشد.
2) اهمیت جدی به امر آموزش ابتکار عمل و خلاقیت
اصولا انسان موجودی است که تحت تاثیر آموزش و تربیت قرار می گیرد و اندیشه و تفکری وجود ندارد که قابل انتقال نباشد و آموزش گیرنده بعد از مدت کوتاهی تحت تاثر تعلیمات آموزش دهنده قرار می گیرد. بنابراین اگر ما خواهان داشتن دانش آموزانی خلاق و مبتکر می باشیم، باید اصول ابتکار و خلا قیت را به صورت منسجم و هدف دار به دانش آموزان داده تا خلا قیت در دانش آموزان نهادینه و پایدار گردد.
3) ترتیب دادن سخنرانی برای شخصیت های خلا ق دانشآموز
رعایت و بهره گیری از این اصل از دو جهت حایز اهمیت می باشد. اول این که دانش آموزان خلاق، اندیشه های مبتکرانه خود را در اختیار سایر دانش آموزان قرار می دهند.
دومین فایده آن است که سایرین با الگوبرداری از چنین شخصیت هایی تلاش خواهند نمود که خود نیز خلاق و مبتکر شوند تا بتوانند الگویی برای سایر هم کلا سی های خود باشند.
4) ترغیب و تشویق دانش آموزان به حدس زدن
اندیشه های خلا ق زمانی بروز خواهند کرد که شرایطی برای ایجاد آن فراهم شود بهره گیری از روش حدس زدن در شرایط مختلف خود عاملی در شکوفایی استعدادها و تجلی خلاقیت می باشد. در این زمینه می شود مسائل گوناگون مطرح نمود و از دانش آموزان بخواهیم که حدس بزنند که راهکار چیست؟ و چه باید کرد؟ پیاده نمودن این روش بیشتر در مراحل آموزشی از قابلیت اجرایی برخوردار است.
5) دادن فرصت برای دادن بیان احساسات مثبت و منفی به دانش آموزان
یقینا هر دانش آموزی در برابر مسائل و رویدادها واکنش منحصر به فردی خواهد داشت، که بیان آن واکنش ها می تواند، زمینه ای برای تجلی خلا قیت در سایر دانش آموزان باشد. بنابراین ایجاد فضا و بستری طبیعی و آرام برای بیان واکنش ها و احساسات دانشآموزان و دور نمودن فضاهای خشن و پرالتهاب خود اقدامی عملی در پرورش خلاقیت دانش آموزان می باشد.
6) پرهیز از عجله و شتاب در تقویت دانش آموزان
پرورش و تعالی خلا قیت امری است تدریجی و از حرکتی آرام برخوردار می باشد. معمولا حرکت هایی که از روند یکنواختی برخوردار می باشند ریشه دارتر از حرکت های نسنجیده و پرشتاب می باشند، متاسفانه در مواردی دیده می شود که ما در مدت کوتاهی و آن هم به سرعت، می خواهیم توان خلا قیت و ابتکار را در دانش آموزان افزایش داده، که یقینا نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد. پس مبارزه با شتاب زدگی های غیرمعقول اصلی اساسی در تربیت نیروهای خلاق می باشد.
7) پرهیز از تمسخر، تهدید، شرمنده کردن و تنبیه
یکی از روش های موثر در پرورش خلاقیت حذف عوامل منفی و تحقیرآمیز از فراروی دانش آموزان می باشد. اصولا تحقیر، تمسخر، تنبیه و شرمنده کردن از اموراتی هستند که مانع شکوفایی استعدادها و خلاقیت ها می شوند، در نقطه مقابل احترام گذاردن، ارزش نهادن و تقویت خودباوری، از لوازم شکوفایی خلاقیت می باشند.
8) توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان
یادآوری این نکته حایز اهمیت است که هر دانش آموزی انسانی ویژه با امکانات و توانایی های منحصر به فرد خویش می باشد. در پرورش خلاقیت، توجه به این اصل ضروری به نظر می رسد که ما همگان را یکسان و برابر لحاظ نکنیم. بهره گیری و اطلاع از این تفاوت ها خود عاملی در تحقق و شکوفایی استعدادهای بالقوه موجود در دانشآموزان خواهد بود.
9) تشویق و معرفی دانش آموزان موفق و خلا ق
این عمل از آن جهت ضروری به نظر می رسد که دانش آموزان الگوهای مناسب خود را می یابند. به عبارتی با بهره گیری از اصل تشویق هم دانش آموزان خلاق مورد تکریم قرار گرفته اند و هم الگوهای مناسبی به سایر دانش آموزان ارایه داده ایم.
10) تعلیم اصل خواستن توانستن است به دانش آموز
این اصل که ریشه در اعتماد به نفس دارد، هر دانش آموزی که به توانایی های خود ایمان داشته باشد و مطمئن باشد که می تواند، آن گاه امورات بزرگ در برابرش بسیار کوچک جلوه خواهند کرد و بالعکس عدم ایمان به توانایی و یاس و ناتوان پنداشتن خود نتیجه ای جز شکست نخواهد داشت.
11) پرورش انتقاد سازنده، نه فقط انتقاد کردن
خلاقیت زمانی به اوج خواهد رسید که انتقادات درست و سازنده مطرح شوند، معمولا در انتقادات ما می توانیم به ارزیابی عملکردها بپردازیم و مشکلات و معایب کار را دریابیم و در اصطلاح بهینه آنها بکوشیم. البته انتقاد شایسته آن است که به همراه خود راهکار و راه حل ارایه نماید و این نوع انتقادات جلو برنده و حرکت بخش می باشند. ولی انتقاداتی که صرفا از روی غرض ورزی باشند و از هیچ پشتوانه ای درستی برخوردار نباشند، جایگاهی در توسعه پرورش خلاقیت نخواهد داشت.
12) هدایت دانشآموزان به دخل و تصرف در مسائل و مفاهیم
این عمل یکی از شیوه های آموزش رشد خلاقیت می باشد. ما می توانیم از دانش آموزان بخواهیم که در مسائل دخل و تصرف کنند. صورت مساله را گونه ای دیگر مطرح نماند. از روش دیگری به جواب برسند و هر عملی که بتواند نتیجه ای مطلوب ایجاد نماید. دخل و تصرف در مسائل و مفاهیم باعث رشد فزاینده خلاقیت در دانش آموزان می گردد.  

نویسنده : مهناز بهرامی


نوشته شده توسط: داریوش مغرور

نوشته های دیگران ()

i اهمیت دادن به جرقه های خلاق راه های پرورش خلاقیت

دوشنبه 91/10/25 ساعت 6:0 عصر

 

اهمیت دادن به جرقه های خلاق راه های پرورش خلاقیت 

 

جستجوی صحیح حقیقت مستلزم فکر باز و به نحو گسترده ای در مسیر جریان مربوطه قرار گرفتن است و جستجوی ما باید عمیق تر از صرفا احساس کردن مطلب باشد، باید به عمق چگونه و چرای موضوع وارد شویم. صرف مشاهده یک محصول جالب چیزی به انبان خلاقیت ما نمی افزاید. لیکن در صورتی که دریابیم محصول چگونه کار می کند و چرا مورد توجه قرار گرفته ممکن است سرنخ یک رشته فکری را به دست دهد که قدرت تصور ما آن را به طلا تبدیل کند. جستجوی ما باید شامل نقشه های شکست خورده نیز بشود زیرا ایده های خوب غالبا با تفحص در علل شکست افشا می شوند. گشادگی فکر آنقدر برای خلاقیت حائز اهمیت است که گاهی باید عواملی را که ممکن است مغز ما را در جستجوی ایده ها ببندد از خود دور کنیم. گاهی باید فکر خود را با مسدود کردن محیط باز نگهداریم مانند پاستور که وقتی به جنوب فرانسه برای یافتن علت بیماری کرم ابریشم مراجعه کرد، نظریات پرورش دهندگان کرم ابریشم او را قانع نکرد و آنها نتوانستند نظریات خود را به او بقبولانند، اگر وی این نظریات را قبول می کرد هرگز قادر به یافتن پاسخی با ارزش نمی شد.
هدف خود را گشاده کردن فکر (گشاده فکر بودن) قرار دهید. هشیارانه در انتظار ظن های خلاق خود باشید و هرگاه چنین ظنی در آستانه ضمیر آگاهتان ظاهر شد با آغوش باز از آن استقبال کنید. این کار یک روزه شما را به نابغه ای تبدیل نخواهد کرد لیکن تضمین خواهد کرد که به شما در یافتن گنجینه ای از ایده ها که در اعماق مغزتان مخفی است کمک کند.
اینک به بررسی راه های پرورش خلاقیت می پردازیم تا هشیارانه زندگی کردن را بیاموزیم.
راه های پرورش خلاقیت
1) تفکر خلاق ما نیاز به طرز تلقی مثبت دارد.
باید امیدوار باشیم.
نیاز به شور و شوق داریم.
2) باید خود را تشویق کنیم تا آنجا که اعتماد به نفس پیدا کنیم زیرا اعتماد به نفس نیروی عظیمی در تداوم خلاقیت به شمار می رود. شواهد علمی وجود دارد که اگر فکر کنیم قادر به کاری هستیم خواهیم توانست آن کار را انجام دهیم حتی ثابت شده که مغزهای ما قادر است وزن سنگین را سبک جلوه دهد.
3) استفاده از قدرت تصور جانشینی که به وسیله آن می توانیم خود را به جای دیگران قرار دهیم به عنوان مثال در تماشای تئاتر و سینما و تلویزیون ما از این تصور بهره می گیریم و خود را به جای بازیگران قرار می دهیم. احکام ادیان که غالبا حاکی از احساس همدردی نسبت به همنوع است والاترین کاربرد تصور جانشینی را تشکیل می دهد. برای آن که با دیگران نوعی رفتار کنیم که مایلیم با ما رفتار شود اول باید تصور کنیم که مردم مایلند با آنان چگونه رفتار شود و نیز بدانیم که ما می خواهیم چگونه با ما رفتار شود.
اگر بیشتر می کوشیدیم که خود را به جای دیگران قرار دهیم در امور بشر هماهنگی بیشتر و اختلاف کمتری وجود می داشت.
4) باید کوشش آگاهانه ای به کار ببریم که غیرعادی ترین و عجیب ترین ایده های ممکن را خلق کنیم و به جای آن که به این جرقه های اولیه بخندیم باید آنها را یادداشت کنیم.
به منظور به حرکت درآوردن مغزهایمان، مداد مانند اهرمی عمل می کند. تقریبا تمام افراد برجسته راز موفقیت خود را کوشش مداوم در قبال عدم موفقیت های مکرر بیان کرده اند و ادعا کرده اند استعداد خلاقیت آنان به مراتب پایین تر از حد نبوغ است.
5) در کوشش خلاق باید مانند دو فرد مختلف عمل کنیم که گاه باید مغز قضاوت کننده خود را خاموش کرده، مغز خلاق خود را روشن کنیم و مدت لازم صبر کرده سپس چراغ قضاوت خود را روشن کنیم. نوعی روش تناوب بین تفکر خلاق و تفکر داورانه معمولا مفید واقع می شود.
6) وقتی به قضاوت می رسیم اگر بتوانیم به جای نظر دادن محض آزمایش کنیم بسیار بهتر است زیرا قضاوت شخصی به ندرت می تواند به اندازه لازم بی طرفانه باشد.
تمرین و تشویق خلاقیت
به طور منظم با یکدیگر در مشاوره بودن برای تدبیر راه حل های جدید بسیار مفید است. هر کسی وقتی همکاری داشته باشد که در همان زمینه کار کند، بهتر کار می کند.
7) یک نوع عامل موثر بیرونی در خلاقیت عبارت از تشویق به وسیله دیگران است، نزدیکان بهترین مشوقین اند. در داخل خانواده تشویق با ارزش تر از هر جای دیگر است «باید به هر اقدام ممکن که افراد را به خلق ایده های بهتر و بیشتر تشویق می کند مبادرت ورزیم.»
موسسات صنعتی و تجاری دریافته اند که هر چه در سیستم پیشنهادات خود عامل تشویق را تقویت کنند این سیستم بهتر نتیجه می دهد. البته این سخن توماس کارلایل نویسنده معروف اسکاتلندی نیز درست است که:«قدری مخالفت برای هر کس کمک بزرگی است.»
8) اگر خلاقیت را ولو جزئی، تکرار کنیم برایمان ایجاد عادت می شود. لذا باید از خود سؤال کنیم در جستجوی داده ها باشیم، تجربه بیندوزیم و ترمزها را نگاه کنیم بالاتر از همه قدرت تصور خدادادی خود را به کار اندازیم به محض آنکه این فوت و فن به عادت تبدیل شد چنانکه همیشه خواهد شد درخواهیم یافت که قدرت تصور مانند قدرت ایمان می تواند کوه ها را به حرکت درآورد.
همیشه روزهای تاریکی وجود دارد ولی اگراعتقادتان به ارزش مساله چنان است که با وجود اشکالات شجاعانه به کار ادامه دهید، احتمال زیادی وجود دارد که بالاخره به موفقیت نائل آئید.
9) متواضع بودن - در حقیقت اکثریت قاطع افرادی که در خلاقیت مشهور بوده اند تا حد حقارت متواضع بوده اند. البته حقارت را به قصد تواضع نباید با حماقت اشتباه کرد.
راه ترغیب دیگران به قبول یک ایده عبارت از بیان آن موضوع به نحوی ملایم و دقیق است این باعث می شود که شنونده شما چه بسا شما را به ارزشمند بودن ایده تان قانع کند لیکن اگر با آهنگ

صدایی مملو از خودبینی و نخوت با وی برخورد کنید، احتمال آن دارد که وی را علیه ایده  خود

هرچند هم که خوب باشد - برانگیزید.
10) تمرین دادن مداوم قدرت خلاقیت با فعالیت هایی که بیشترین امکان را برای پرورش قدرت تصور خلاق به وجود می آورند (حتی قدرت حافظه یا خصوصیات عاطفی را می توان ازطریق تمرین بهتر کرد، هر چه بیشتر مهربانی کنیم مهربان تر می شویم.)
بهترین نوع تمرین، ترکیب کردن عملی کوشش با قدرت تصور است.
11) علاوه بر تمرین، تجربه کردن غنی ترین سوخت برای ایده جوئی است. تجربه دست اول غنی تر از تجربه دست دوم مانند خواندن سطحی، گوش دادن یا تماشا کردن است.
مسافرت بالاخص سفر به نقاط دور افتاده یک نوع تجربه بسیار خوب است و اگر در حین مسافرت از مشاهدات و ایده هائی که تدبیر می کنیم یادداشت برداری کنیم ارزش کاربردی سفرمان را به مقیاس وسیعی ارتقاء می بخشیم. در نقاط دوردست چون شخص ناچار است مصائب را تحمل کرده، به خود متکی باشد بهتر قادر خواهد بود که ایده های جدید تدبیر کند.
12) تماس های شخصی افراد با یکدیگر برای تغذیه و تهییج تصور می تواند بسیار مفید واقع گردد. این موضوع به خصوص در صورت تماس ما با کودکان بیشتر صادق است زیرا بزرگسالان می توانند در نتیجه کار با کودکان از لحاظ قدرت تصور رشد کنند. در تماس با کودکان باید خود را به آنها نزدیک کرد، باید با آنها صمیمانه برخورد کرد.
نکته قابل توجه عبارت از آن است که ارزش خلاقیت تماس با کودکان بیشتر بستگی به طرز تلقی بزرگسالان دارد. اگر با آنان با نظر حقارت سخن بگوئیم به سرعت ما را ساکت خواهند کرد لیکن اگر بتوانیم لنگر تصور بزرگسالی خود را رها کنیم با آنان در افق زیبایی از تخیل وارد می شویم.
بازی و سرگرمی های خلاقیت زا
13) بازی های فکری عامل خوبی برای پرورش خلاقیت هستند. البته خلاقیت مقدار زیادی بستگی به نحوه بازی دارد بدین معنی که به جای بازی کردن بر طبق عادت، بکوشیم روش های جدید و جسورانه ای برای رسیدن به هدف به کار بریم. این، باعث می شود که بازی، تفریحی تر و تمرین فکری بهتر شود.
بازی های فکری از جمله: شطرنج، بیست سوالی، بازیهایی که در هوای آزاد انجام می شوند، حل معما، حل جدول، ایجاد و افشای رمزها، ساختن وسایل نو و زیبا از وسائل خراب و بی مصرف، بازی با لغات (یافتن مترادف ها، متضادها و...) مانند ادیسون که به حل معما به عنوان تمرین در خلاقیت اعتقاد زیادی داشت.
14) سرگرمی ها و هنرهای زیبا مانند ساختن کاردستی ها -
کاردستی ها برای ما از نظر خلاقیت دارای اثر بیشتری خواهند بود در صورتی که خود هم طرح را به وجود آوریم و هم آن را اجرا کنیم.
کارهای دستی مانند سبدسازی- تکه دوزی- فلزکاری - مدل سازی - منبت کاری، هنرهای زیبا مستلزم کاربرد قدرت تصور است زیرا چنان که ارسطو بیان می دارد «باید چیزی را به عرصه وجود آورد». این مطالب در مورد موسیقی، مجسمه سازی، نقاشی صادق است.
نتیجه اخلاقی که از یک هنر به دست می آوریم بستگی به چگونگی اجرای آن دارد وقتی غیرفعال به موسیقی گوش می دهیم تنها حالت انگیزش قدرت تصور را به وجود آورده ایم لیکن وقتی بکوشیم آهنگ بسازیم خلاقیت خویش را به نحوه فعالی به تمرین در می آوریم.
15) مطالعه عامل پیشرفت و پرورش خلاقیت است. چنان که فرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسی قرن شانزدهم اظهار داشت: «مطالعه انسان را کامل می کند».
یک آزمایش برای آنکه چه مطالبی بخوانیم عبارت از پرسش این سوال است «آیا این مطلب تا چه حد تمرین خوبی برای مغز خلاق من فراهم خواهد ساخت.»
داستانهای خیالی، داستانهای اسرارآمیز امکان فراهم نمودن تمرینات خلاق مناسب را بهتر فراهم می کند در صورتی که آنها را چنان بخوانیم که گویی در رل قهرمانان داستان شرکت می کنیم نه فقط به عنوان تماشاچی یا اینکه از زبان قصه گوی توانایی این داستانها را بشنویم.

پربارترین نوع خواندن عبارت از خواندن بیوگرافی است یعنی بهره مندی از تجربیات دیگران. به طور کلی در امر مطالعه باید بین اطلاعات و تنویر فکری تمایز قائل شد و برای کسب تنویر فکر باید هنگام خواندن تعمق کنیم.
یادداشت برداری در حین مطالعه، تمرین خلاقیت بسیار بهتری را به وجود می آورد یکی از محاسن این کار آن است که در ما انرژی بیشتری القاء می کند.
طرز صحیح خواندن سرشار از ویتامین است بعضی نیز توانسته اند از جانشین نزدیک آن یعنی تجربه غنی تغذیه کنند لیکن این به یک روند بسیار طولانی تری نیاز دارد.
16) نویسندگی عامل دیگری در تمرین و پرورش خلاقیت محسوب می شود. با نویسندگی می توان به نحو بارزی قدرت تصور را پرورش داد. آزمایش های علمی «روان بودن در نویسندگی» را به عنوان یک شاخص اساسی استعداد خلاقیت ارزیابی کرده است حتی برنامه نویسی ممکن است در صورتی که به نحو صحیحی انجام شود آموزش مفیدی فراهم سازد.
17) تمرین در حل خلاق مسائل: مستقیم ترین روش برای پرورش خلاقیت عبارت از پرداختن به کار خلاق یعنی واقعاً تدبیر نمودن راه حل برای مسائل مشخص حقیقی است.
18) روشن کردن هدف و تمرکز بر روی آن. تمرکز به عنوان کلید خلاقیت شمرده می شود. مثلاً می خواهیم خانه ای بخریم پس ابتدا می خواهیم درآمد لازم کسب کنیم.
نمی توانیم آگاهانه خرمن شانس و تصادفات خوشبختی آور را زیاد کنیم لیکن با کوشش آگاهانه می توان چنین کرد.
19) حساسیت به مسائل- از کنار مسائل بدون دقت و توجه عبور نکنیم بلکه در جستجوی حل مسائل برآییم بدین معنی که حل این مسائل به معنی ایجاد فرصت های جدید و مناسب باشد.
20) پیروزی های خلاقیت همچنین از طریق شیرجه رفتن به اعماق برای جستجوی مسائل جدید بدست می آید فقط به مشاهده اکتفا نکنیم بلکه درباره آن چه که می بینیم تعمق کنیم.

برگرفته از روزنامه کیهان


نوشته شده توسط: داریوش مغرور

نوشته های دیگران ()

i گوشه هایی از خلق عظیم نبوی

جمعه 91/10/22 ساعت 4:0 صبح

 

 

گوشه هایی از خلق عظیم نبوی

روزهایى بس شیرین و به یادماندنى و تاریخ ساز پیامبر را نمى توان با الفاظ و سخنان ناقص انسانهاى ناقص،  توصیف و تعریف کرد. او هرگز در این واژه ها نمى گنجد و فراتر از آن است. انسان کاملى که تمام افلاک و موجودات را خدا به خاطر او آفرید واگر او نبود، هیچ چیز نبود. «لولاک لما خلقت الافلاک     » والاانسانى که تا قاب قوسین او ادنى بالا رفت و به جایى رسید که جبرئیل آن ملک مقرب و واسطه وحى الهى به آنجا هرگز نرسد وبا صراحت به او عرض کرد: اگر یک مو بالاتر روم به نور تجلى بسوزد پرم  .

ولى رسول الله رفت و به جایى رفت که نه در خرد آیدو نه بر ورق نگاشته شود و نه حتى در وهم وخیال!

اوست کسى که خدایش درباره اش فرمود: «و انک لعلى خلق عظیم » پس مابه جاى اینکه حرفى بزنیم که نه آغازش و نه انجامش ما را به جایى مى رساند چرا که جز آفریده اش و برادرش کسى او را نخواهد شناخت «یا على ما عرف الله الا انا و انت و ما عرفنى الا الله وانت و ما عرفک الا الله و انا»؛ پس روا است که لب فرو بندیم وسخن کم گوئیم.

بیائیم در این سخن ربانى که پیامبر را داراى منشى سترگ واخلاقى عظیم معرفى مى کند بیاندیشیم و از زبان روایت، نمى از این اقیانوس پرفیض برگیریم، شاید برخى عزیزان به کار بندند و ازرسول الله الگوى زندگى بگیرند که قرآن فرمود: «و لکم فى رسول الله اسوه حسنه » .

جمله هایى کوتاه در منش و روش زندگى حضرت بیان مى شود که هم برکت است و مایه پربرکتى و هم برنامه زیستى به وخداپسندانه:
حضرت ضمن اینکه بسیار هیبت داشت، براى اینکه حاضرین ازدیدارش هراس نکنند و دیدارش آنان را نرنجاند، گاهى شوخى مى کردو لطیفه اى در حد میزان شرعى مى گفت که هیبتش حاضران را به وحشت نیاندازد و جرات سخن گفتن را از آنان سلب نکند. بویژه اگر مى یافت که یکى از یارانش ناراحت و غمگین است با او شوخى مى کرد تا غمش را بزداید.

1-
آن قدر حضرت متواضع و فروتن بود که متن روایت او را«خاضع الطرف » مى نامد یعنى به زمین نگاه مى کرد و سر را کمتربالا مى برد، این چنین با وقار و متین... با ادب و فروتن. چنان در برابر خالقش خاضع و خاشع بود که بیشتر سرفرود مى آورد و کمترسر را بلند مى کرد چه پیوسته خدا را حاضر و ناظر مى دید و لحظه اى بلکه کمتر از لحظه اى هم از یاد و ذکر خدا غافل نبود.

2-
یکى دیگر از نشانه هاى بارز تواضع و خوى نیکویش این بود که به هر که مى رسید، پیشقدم در سلام کردن بر او بود، سلام که خودتحیت اسلامى است و پیامبر آن را به ما یاد داده، خود نیز بیش ازهمه و پیش از همه به آن عمل مى کرد و قبل از آنکه دیگرى بر اوسلام کند، او خود سلام مى کرد. هرگز پیامبر ملاحظه نمى کرد که آن فرد بزرگ است یا کوچک، دانشمند است یا بى سواد، ثروتمند است یافقیر. آرى حضرت آنقدر عظمت داشت که بر همه افراد بدون ملاحظه هاى اسمى، شغلى، خطى، مسئولیتى، مالى و... سلام مى کرد و او بااینکه بزرگترین از هر نظر بود بر کوچکترین انسانها از هرنظر سلام مى کرد و بیشتربراى اینکه ما را به این سنت حسنه تشویق کند مى فرمود: سلام را نود و نه حسنه است و جوابش یک حسنه.

3-
پیامبر هرگز بدون جهت سخن نمى گفت، و اگر سخنى مى گفت بیشترجنبه موعظه و پند داشت، یا مطلبى را مى آموخت و یا به معروف وخیرى امر مى کرد و یا از شر و منکرى مردم را باز مى داشت، تمام سخنانش سودمند و یک کلمه، نه بلکه یک حرف، پوچ و بى ارزش نبود،زیرا خوب مى دانست که: «و ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید»وانگهى پیامبر اسوه است و الگو و اوست انسان کامل. پیامبر کسى است که نخستین آفریده پروردگار، نور مبارکش است: «اول ما خلق الله نورى » پس، از این نور کامل چیزى تراوش نمى کند جز نور، وهرچه مى گوید گفته خدا است «و ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى یوحى » .

4-
و پیامبر هرگز از ذکر خدا غافل نمى شد. در روایت است: «ولایجلس و لایقوم الا على ذکر» او نمى نشست و برنمى خاست جز با ذکرو یاد خدا.

پیامبر در هر آن قرین و همنشین ذکر خدا بود چه برزبان آورد و چه در دل گوید. او خود ذکر خدا را کفاره مجلس مى دانست و اعلام مى داشت که اگر در مجلسى یاد خدا نباشد یا ذکرى از اهل بیت که آن نیز یاد خدا است، پس آن مجلس بر اهلش وزر ووبال است و نحس است و شوم. و اگر حضرت مى خندید از تبسم تجاوزنمى کرد «جل ضحکه التبسم » زیرا قهقهه و خنده با صدا با شئون انسان مودب منافات دارد چه رسد به انسان کامل و چه رسد به اشرف مخلوقات.

5-
یکى دیگر از موارد تواضع و فروتنى حضرت این بود که هر وقت وارد مجلس مى شد، هر جا که جاى خالى بود مى نشست، مانند برخی خودخواهان یا نادانان نبود که دنبال صدر مجلس هستند، و خیال مى کنیم که باید بالا و بالاتر نشست. اصلا آن جا که انسان والامى نشیند والا است نه آنکه انسان والا باید در جاى والا نشیند.

عزیزانم! قطعا این از تواضع است که انسان در جایى که خالى است بنشیند و هرگز منتظر نباشد که دیگران در برابرش قد علم کنند و برخیزند تا آن جناب را در صدر مجلس بنشانند. این حالت بدون تردید برخاسته از هواى نفس است و تکبر که باید زدوده شودو گاهى بلکه بیشتر به خاطر عقده هاى درونى و محرومیت هاى دیرینه است که شخص مى خواهد از این راه خودى را نشان دهد!!

6-
پیامبر آرام و آهسته سخن مى گفت و هیچ گاه فریاد نمى زد وصدا را بلند نمى کرد. و مجلس آن حضرت نیز از چنان آرامشى برخوردار بود که عین ادب و تواضع است و کسى در مجلس پیامبربلند سخن نمى گفت «و اغضض من صوتک » و دستور هم همین بود که کسى صدایش را بالاتر از صداى رسول الله نکند «لاترفعوا اصواتکم فوق صوت النبى » و چون خود حضرت آهسته و آرام سخن مى گفت لذامجلسش بسیار آرام و باوقار بود که حتى صداى به هم زدن بال پرنده به گوش مى رسید.

7- «
لایقطع على احد کلامه » هرگز سخن کسى را قطع نمى کرد و تاشخصى مشغول سخن گفتن بود، به او خوب گوش مى داد و پس از تمام شدن سخنش آرام پاسخش را مى گفت. و چنان اصحابش را تربیت کرده بود که هرگاه لب مبارکش به سخن وا مى شد، تمام حاضران ساکت مى شده و سراپا گوش مى شدند «کان على رووسهم الطیر» و هرگاه سخن حضرت تمام مى شد بدون آنکه سخنانشان با هم تزاحم کند، با هریک به نوبت حرف مى زد.

8-
نکته دیگرى که بسیار جالب و ارزنده است و باید مدنظر قرارگیرد این است که حضرت در هنگام سخن گفتن، به افراد یکسان نگاه مى کرد «و کان یساوى فى النظر والاستماع للناس » و بایدسخنگویان محترم این مطلب را دقت کنند که یکسان و مساوى درحال حرف زدن به این طرف و آن طرف نگاه کنند زیرا این نکته ظریف اخلاقى است که در نگریستن به افراد(هنگام صحبت کردن)انسان فرق بین این و آن نگذارد و همه را به یک دید بنگرد که امیدواریم در موارد دیگر نیز این تساوى و یکسان نگرى حفظشود.راستى چه زیبا است تربیت رسول الله! بنابراین، هر که بخواهد بیشتر به پیامبر نزدیک گردد، باید رفتار و اخلاقش را باآن حضرت نزدیکتر کند.

9- «
و کان یجالس الفقراء و یواکل المساکین » او نه تنها بامالداران و دارایان مجالست مى کرد بلکه با فقرا و مستمندان نیزهمنشین بود. بلکه قطعا حضرت از نشستن با فقرا بیشتر لذت مى بردو اگر با ثروتمندان مى نشست به خاطر هدایت کردن آنان بود نه چیزدیگر.

10-
هرگاه پیامبر مى خواست به مجلس وارد شود و با مردم برخورد کند، خود را طبق موازین اسلامى آرایش مى داد یعنى درآینه مى نگریست و موهاى خود را شانه مى زد و چنین در روایت آمده است «و کان ینظر فى المرآه و یتمشط » و نه تنها حضرت لباس تمیز و مرتب مى پوشید و محاسن مبارک را شانه مى زد بلکه پیوسته بوى خوش عطر از حضرت از مسافتى دور استشمام مى شد.

بگذریم که خود حضرت خوشبو بود و بوى خوشش دوست و دشمن را جذب مى کرد،که همواره از عطر نیز استفاده مى نمود. راوى مى گوید: قبل ازآنکه حضرت به مسجد وارد شود، ما خبردار مى شدیم زیرا بوى عطرش از مسافتى به مشاممان مى خورد و متوجه ورود حضرت مى شدیم. خودحضرت نیز مى فرماید: «ان الله یحب من عبده اذا خرج الى اخوانه ان یتهیا لهم و یتجمل » خداوند دوست دارد که بنده اش هرگاه مى خواهد با برادرانش ملاقات کند، خود را آماده کند و براى آنهاآرایش نماید.

اسلام دستور آراستن داده است نه مانند برخى ساده لوحان که باموهاى ژولیده و لباس نامرتب مى آیند و خیال مى کنند این از زهداست. نه! این از زهد اسلامى کاملا به دور است. زهد این است که به دنیا و ملذاتش دل نبندیم نه اینکه صوفى منشانه زندگى کنیم وژولیده سیما در میان مردم حاضر شویم!

11-
پیامبر اگر سواره بود هرگز نمى پذیرفت که شخصى همراه وهمگام او پیاده راه رود. از او مى خواست که بر مرکبش در کنارش سوار شود و اگر قبول نمى کرد یا امکان نداشت، به او مى فرمود:

از من جلوتر برو تا من در پس تو آیم و به تو برسم. این چه عظمت و بزرگوارى است انسان ها را سرگردان مى کندو به حیرت وامى دارد.

پیامبر در هر آن قرین و همنشین ذکر خدا بود چه برزبان آورد و چه در دل گوید. او خود ذکر خدا را کفاره مجلس مى دانست و اعلام مى داشت که اگر در مجلسى یاد خدا نباشد یا ذکرى از اهل بیت که آن نیز یاد خدا است، پس آن مجلس بر اهلش وزر ووبال است و نحس است و شوم. و اگر حضرت مى خندید از تبسم تجاوزنمى کرد «جل ضحکه التبسم »

12-
اگر سه روز مى گذشت و دوستش یا برادر دینى اش را نمى دید ازاو سؤال مى کرد، پس اگر به مسافرت رفته بود برایش دعا مى کردواگر در شهر بود حتما از احوالش تفقد مى نمود و به زیارتش مى رفت واگر بیمار بود به عیادتش مى شتافت.

13-
پیامبر آنقدر مهمان نواز بود و مهمانش را احترام و تقدیرمى کرد که هرگاه کسى بر او وارد مى شد، حضرت متکا و مسند خود رابه او مى داد و اگر نمى پذیرفت آنقدر اصرار مى کرد تا قبول کند.

14-
حضرت ضمن اینکه بسیار هیبت داشت، براى اینکه حاضرین ازدیدارش هراس نکنند و دیدارش آنان را نرنجاند، گاهى شوخى مى کردو لطیفه اى در حد میزان شرعى مى گفت که هیبتش حاضران را به وحشت نیاندازد و جرات سخن گفتن را از آنان سلب نکند. بویژه اگر مى یافت که یکى از یارانش ناراحت و غمگین است با او شوخى مى کرد تا غمش را بزداید.

و اصلا پیامبر آن گونه با افراد سخن مى گفت که مناسب با وضعیت علمى و حالت روانى آنان بود. در روایت آمده است: «و کان یخاطب جلساءه بما یناسب » و به اندازه عقل ودرکشان با آنان سخن مى گفت و مى فرمود: «ما پیامبران ماموریت داریم که با مردم به اندازه عقولشان سخن بگوئیم » .

15-
مى فرمود: «اکرم اخلاق النبیین و الصدیقین البشاشه اذاتراووا و المصافحه اذا تلاقوا» برترین اخلاق پیامبران ورادمردان خوشروئى است هنگامى که به هم مى رسند و مصافحه و دست دادن به یکدیگر است هنگامى که با هم ملاقات مى کنند و لذا هر وقت پیامبر مسلمانى را مى دید فورا با او مصافحه مى کرد وبه او دست مى داد و بر این امر بسیار تاکید مى نمود. در روایت است که هرگاه دو مؤمن به هم مى رسند و مصافحه کنند گناهانشان مى ریزدمانند برگ درختان(در فصل خزان 

بارها گفت محمد که علی جان من است ، هم به جان علی و جان محمد صلوات   اللهم صل علی محمد و آل و محمد و عجل فرجهم

اهدا می کنیم به ارواح ملکوتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، ائمه اطهار علیهم السلام ، همه شهدا از صدر اسلام تا کنون ، امام شهدا و جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف

 


نوشته شده توسط: داریوش مغرور

نوشته های دیگران ()

i پیام تسلیت

پنج شنبه 91/10/21 ساعت 9:0 صبح

 

 

رحلت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص)، شهادت امام حسن مجتبی (ع) و حضرت امام رضا   (ع) را تسلیت عرض می‌نماییم


نوشته شده توسط: داریوش مغرور

نوشته های دیگران ()

i الگوی دریافت مفهوم Attaining concept

دوشنبه 91/10/18 ساعت 7:0 عصر

 

 

الگوی دریافت مفهوم  Attainingconcept

 

هدف: این روش در تقویت مهارت های اساسی تفکر بسیار مؤثر بوده و در حقیقت این الگو ماهیت تفکر را کشف می کند و با اجرای این الگو چگونه فکر کردن را به فراگیران می آموزیم این الگو برای هدایت شاگردان به یک مفهوم تدوین می شود.

مراحل اجرای الگو

1-عرضه مطالب – در این مرحله معلم مطالب را در دو قالب مثبت و منفی ارائه می دهد بنابراین مطالب باید قبلا" دسته بندی شده و در قالب نمودار، تصاویر، جداول و یا نوشته هایی بر روی تابلو آماده ی ارائه شود در این مرحله معلم برای فراگیران مشخص می کند که مفهومی را در ذهن دارد که باید به آن پی ببرند و سپس بعضی مطالب ارائه شده را با آری و برخی دیگر را با خیر مشخص می کند آری ها همان مفهومی را نشان می دهد که در ذهن معلم است در واقع هر مطلبی که ارائه می شود مثالی منفی یا مثبت از آن مفهوم می باشد و در این مرحله معلم به فراگیران می گوید که در همه ی مثال های مثبت مفهومی مشترک است که وظیفه ی آنها ایجاد فرضیه ای درباره ی ماهیت آن مفهوم است بنابراین موارد مطرح شده باید از پیش منظم شده و با نشانه های «آری» و «خیر» عرضه شوند و در این مرحله مثال ها باید کاملا" سازمان یافته باشند.

2-دستیابی به مفهوم- در این مرحله فراگیران به مقایسه مثال ها و موارد مطرح شده می پردازند و به دنبال عامل یا عوامل مشترکی بین مثال های مثبت می گردند و فرضیه هایی می سازند و مباحثاتی نیز می تواند صورت گیرد. در صورت لزوم معلم باید مثال های بیشتری ارائه کند و دانش آموزان را به سوی مفهوم مورد نظر هدایت کند وقتی اغلب دانش آموزان روی یک فرضیه به توافق رسیدند باید مثال ها و موارد جدیدی به آنها عرضه شود تا مثبت یا منفی بودن آنها را تعیین کنند و خود فراگیران نیز در این قسمت می توانند نمونه های جدیدی را مطرح کنند.

3- نامگذاری مفهوم و تحلیل جریان دریافت مفهوم

در این مرحله معلم به نامگذاری و تعریف مفهوم می پردازد و نام تخصصی مفهوم را اگر وجود داشته باشد عنوان می کند و در آخر دانش آموزان به تحلیل راهبردهایی که به وسیله ی آن به مفهوم و یا مفاهیم دست یافته اند، می پردازند.

در حقیقت بعد از آنکه دانش آموزان به مفهوم دست یافتند باید از آنها خواست تا مراحل تفکر خود را در حین دستیابی به مفهوم یک به یک نقل کنند و افکاری را که در هر مرحله، به ذهنشان خطور کرده شرح دهند باید از آنها خواست که بگویند در ابتدا چه فکر می کردند چرا اینگونه فکر می کردند و یا چرا فکر خود را تغییر دادند فایده این کار این است که میاحثه ای بین دانش آموزان صورت می گیرد که در پی آن دانش آموزان به تحلیل راهبردهایی که به وسیله ی آن به مفاهیم دست یافته اند می پردازند اینکه در اذهان دانش آموزان چه می گذرد و چه فرضیه هایی در مراحل اولیه در ذهن آنها شکل گرفته و چگونه این فرضیه ها را آزموده اند بسیار مهم است زیرا می توان به این طریق نحوه ی تفکر دانش آموزان را بررسی کرد به این ترتیب هم تمرین هایی برای دریافت مفهوم در اختیار داریم و هم اینکه دانش آموزان می توانند با تغییر در راهبردها و آموختن راهبردهای جدید توانایی بیشتری در دریافت مفهوم پیدا کنند.

مثال:

فکرهای امین من به نوعی از تغییرات فکر می کنم که نتیجه ی آنها تولید ماده جدید با خواص و ساختار شیمیایی متفاوت است. تصاویری که با «بله» مشخص شده اند آن نوع تغییر را نشان می دهند که مورد نظر من است.

معلم زمانی از این الگو استفاده می کند که هدف او رسیدن به مفهوم از طریق تکاپو، کنکاش، تفکر توسط شاگردان و رسیدن به اهداف درس باشد.

این الگو در ریاضی، زبان، علوم اجتماعی و تجربی کاربرد دارد.

تذکر: در این الگو اهداف نباید در آغاز درس گفته شود، بلکه باید اهداف از مرحله پنجم الگو بیان گردد.

مراحل الگو عبارتند از:

1-     عرضه مطالب و شناسایی مفهوم ( معلم مثال ها را عرضه می کند و جای ان ها را مشخص می سازد. هم نمودارها و هم بلی و خیر را ).

2-     دستیابی به مفهوم ( معلم مثال ها را عرضه می کند، شاگردان بلی و خیر را ).

3-     تحلیل راهبرد های تفکر ( شاگردان هم مثال ها را می گویند و هم بلی و خیر را ).

4-     فرضیه سازی توسط شاگردان ( چه یافته اند ).

5-     آزمون فرضیه و نتیجه گیری ( توصیف ).

 


نوشته شده توسط: داریوش مغرور

نوشته های دیگران ()

<      1   2   3   4   5   >>   >

i ْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

 تبریک
تبریک
تبریک دهه ی فجر
تبریک
تسلیت
تسلیت
عزاداری دانش آموزان شب تاسوعا
[عناوین آرشیوشده]


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
87166

:: بازدیدهای امروز ::
28


:: بازدیدهای دیروز ::
22


:: درباره خودم ::

داریوش مغرور - ستارگان دانش(ولی عصر ایمان شهر )
داریوش مغرور
این وبلاگ جهت معرفی فعالیت های آمورشی و پرورشی ایجاد شده است امیدواریم در این مسیر موفق باشیم.

:: لینک به وبلاگ ::

داریوش مغرور - ستارگان دانش(ولی عصر ایمان شهر )

:: لینک دوستان من ::

پورتال آموزش و پرورش
دفتر برنامه ریزی و کتب درسی
معاونت آموزش ابتدایی
پایگاه کتاب های درسی
گروه درسی ریاضی
گروه درسی علوم تجربی
گروه درسی تعلیم و تربیت دینی
گروه درسی زبان و ادبیات فارسی
گروه درسی هنر
گروه درسی قرآن
گروه درسی جغرافیا
رشد شبکه ملی مدارس
سایت ها و پایگاه های قرآنی
کتابخانه های دانشگاهها
پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات
مرکز آموزش نیروی انسانی
سامانه آموز های ضمن خدمت
پخش زنده شبکه های تلویزیونی و رادیو
سایت برنامه درسی ملی
سامانه آزمون الکترونیکی
سامانه ختم قرآن مجید
سامانه جمع آوری اطلاعات آموزشی و پرورشی
دیوان حافظ
دفتر انتشارات و تکنولوژی آموزشی
بابا آب داد
پیک آموزشی
کلاس اولی ها
دبستان آتلاین

:: آرشیو ::

کلاس اول
کلاس دوم
کلاس سوم
کلاس چهارم
کلاس پنجم
پرورشی
1
زمستان 1386
زمستان 1387
بهمن 1388
بهمن 88
مهر 91
بهمن 90
شهریور 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
اردیبهشت 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92

:: خبرنامه ::